ازدواج، جزو کهنترین نهادها و ساختارها در اجتماعات مختلف است، در اکثر جوامع امروزی، و بخصوص در جوامع سنتی نقطهی شروع خانواده و زوجیت است که با متولد شدن فرزند به تکامل میرسد.
ازدواج و رابطه جنسی ، جزو کهنترین نهادها و ساختارها در اجتماعات مختلف است، در اکثر جوامع امروزی، و بخصوص در جوامع سنتی نقطهی شروع خانواده و زوجیت است که با متولد شدن فرزند به تکامل میرسد.
همچنین اهمیت و جایگاه خانواده و حمایت همه جانبه آن یکی از دغدغهها و مسایل جامعه بینالمللی است، میتوان در عهدنامه های حقوق بشری کنونی، چه در سطح جهانی و منطقهای آن را مشاهده کرد. خانواده به عنوان نهادی عرفی مذهبی، سنتی و فرهنگی در جوامع بشری معاصر شناخته شده و از این لحاظ مباحث زیادی درمورد کلی و جهانی بودن ملاکهای حقوق بشری ازدواج وجود دارد. البته به اعتقاد بسیاری دیگر از صاحبنظران خانواده مفهومی است که مبتنی بر فرهنگ و آیین میباشد.
در این میان جوامع بعضا با مشکلات زیادی روبرو شدهاند که می توان به مبحث ازدواج زود هنگام (early marriages) اشاره کرد؛ ازدواج اجباری یا به اصطلاحی ازدواج زودهنگام، از دغدغههای مهم نظام و سیستم بینالمللی حقوقبشر است که دولتهای جهان موظف به قانون گذاری دربارهی آن و اخذ اقدامات مناسب درمورد آن می باشند . سازمانهای مختلف و معتبر بینالمللی شامل یونسکو (UNESCO) بانک جهانی (World Bank)، صندوق حمایت از کودکان ملل متحد (UNICEF)، سازمان جهانی بهداشت (WHO)، صندوق جمعیت ملل متحد (UNFPA)، تاکنون برنامه و دستورالعملیهای را برای پیشگیری از آن آماده و تا حدود زیادی اجرا نمودهاند. ازدواج در سن پایین و بخصوص هنگامی که فردی هنوز به بلوغ اجتماعی-روانی مناسب نرسیده است میتواند آسیبهای جبرانناپذیری را برای شخص و حتی جامعه و خانواده داشته باشد. عادتها و عرف و برخی از رسوم سنتی همانند شرافت خانوادگی، باورهای مذهبی همانند مصون ماندن و دوری از گناه بدین شیوه، برخی دلایل شبه فرهنگی همانند ترس از بی همسر ماندن و نداشتن خواستگار آتی برای دختر (vs-consent to marriage and sex)، محرومیت خانواده و فرار از فقر که شامل رهایی از هزینهی خوراک و هزینههای تحصیل و سایر هزینههای روزمره..، اعتیاد و عواقب آن برای خانواده از قبیل معامله با فرزندان، نا آگاهی و بی سواد ماندن، اختلالات روانی والدین کودک و سایر علل مختلف جزو مهمترین دلایل وقوع این ازدواجهاست که همانطور که اشاره شد عواقب جبرانناپزیری را به دنبال دارد.
دولتها در حقوق مدنی-سیاسی و حقوق اقتصادی، فرهنگی واجتماعی باید به این امر توجه داشته باشند که ازدواج کودکان به بلوغ نرسیده، به سبب شیوع و آثار وخیمی که بر وضع و حال آنان و بخصوص کودکان جنس دختر میگذارد؛ این از دغدغههای مورد بحث جامعه و سازمانهای مردمنهاد بینالمللی است و همچنین در اسناد بینالمللی حقوقبشر بر آن تاکید فراوانی شده و اهمیت توجه و تعیین حداقل سن برای ازدواج و ارتباط آن با رضایت ازدواج جزو مسایل مورد بحث تاکنون میباشد. همانطور که میدانید بلوغ (maturity)، پدیدهایست طبیعی که میتواند در اشخاص مختلف و بنابر مناطق مختلف، متفاوت باشد؛ در اکثر جامعههایی که سن بلوغ جنسی (sexual maturity) بهعنوان سنی قانونی برای امر ازدواج تعیین شده است، و از آنجا که تغییرات عاطفی و جسمی-رفتاری در جنس مونث معمولا زودتر از جنس مذکر شروع می گردد، بنابراین سن ازدواج دختر به نسبت پسر پایین تر در نظر گرفته شده است!
از لحاظ مبحث سلامت جنسی (sexual health) و رابطهی جنسی، برای ازدواج در سنین پایین مباحثی مطرح میشود که شامل موارد زیر میباشد: رابطه جنسی ناخواسته و آشنا نبودن با پیشگیری از آن، بارداری زودهنگام و عواقب آن برای سلامتی مادر و هم کودکش، آگاهی از مسئولیت پدر و مادر در سنینی که فرد نیاز به حمایت بیشتری دارد، مسئولیتهای زندگی زناشویی که کودک بنابر عدم رسیدن به بلوغ روانی درک بجا و درستی از آن ندارد، بزرگسال انگاشتن و عدم حمایت وی بعنوان کودک، در برخی موارد مورد خشونت خانوادگی قرار گرفتن و دخالتهای خانوادههای طرفین و بعضا در برخی موارد طلاق که از عواقب چنین ازدواجهاییاند. بنابراین دلیل و قضیهای معقول و علمی مطرح و مورد تایید نمیباشد که بتواند توجیه و بنای ازدواج کودکان باشد.
از آنجا که ازدواج به عنوان پیوندی عاطفی و جنسی، تضمینکنندهی مسولیت و وظایفی در زندگی زناشویی است، علاوه بر بررسی بلوغ جنسی باید به بلوغ عاطفی-روانی و ادراک منطقی بر اساس منطقه و وضعیت جغرافیایی، رسوم و عرف و تغییرات وضعیت نوجوانان در دنیای همیشه در حال تحول امروز به لحاظ آسانسازی رابطه بین دختر و پسر، تغذیه و آموزشهای بهتر و استفادهی مناسب از ابزار ارتباط جمعی توجه ویژه داشت.
آنچه که مد نظر است اینست که از ازدواج نوجوانان و یا کودکان (child marriage) به دلیل نیاز جنسی ناکامل و دیگر موارد که پیشتر شرح داده شد، دوری کرد، چرا که در جوامعی که ازدواج از شروط برقراری ارتباط جنسی و عامل ارتقای سلامت جنسی جامعه و مبحث جامعه و سکسوالیته است، در سنینی که در آن شخص توانایی ایجاد رابطهی جنسی را دارد باید توجه داشت که این سن عمدتا ارتباط معنیداری با سن بلوغ فرد دارد، و نباید سن ازدواج در دوران کودکی شناسایی شود و فقط بلوغ جنسی اساس و پایهگذار زندگی و رضایتمندی زناشویی مشترک نیست و زندگی نیز ابعاد گوناگونی دارد که یکی از آن درک عقلی کامل و و بلوغ روانی است. از سویی دیگر، در جامعههایی که برقراری رابطهی جنسی در بیرون از چهارچوب ازدواج به شیوهای رسمی از آن نام برده شده است، معمولا سن ورود به رابطهی جنسی از سن قابلیت برای ازدواج در سطح خیلی پایین تری است و در آن جوامع، رابطهی جنسی با شخصی که به سن رضایت و درک عقلی-روانی و قانونی نرسیده است، برخلاف توافق دو طرف رابطه، شخص بزرگ سال مجرم و طرف مقابل نیز بعنوان قربانی انگاشته خواهد شد.
بیشتر بخوانید: رفتارهای جنسی پر خطر در نوجوانان
بنابراین، تا حدودی در این مطالب تبیین گردید که بین سن و رضایت به ازدواج و رابطهی جنسی، ارتباط بسیار معناداری وجود دارد. از ابعاد برجستهی انسان، غریزه جنسی است، لذا به یک سبک در حیات جنسی خود نیازمندیم و داشتن سبک در زندگی و توجه به قوانین عقلی درست و حقوق بشری، از شروط لازم برای موفقیت است چراکه هیچ زندگیای، بدون در نظر گرفتن سبک و متد خاص، به کامیابی نخواهد رسید.
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت مرکز سلامت جنسی کامش می باشد.