نشان داده شده است که احساس درک شدن باعث بهبود کیفیت زندگی و شادی ما می شود.احساس سوء تفاهم توسط شریک زندگی می تواند ما را به رفتارهای مخرب رابطه ترغیب کند که شرایط سخت را بدتر می کند.
نشان داده شده است که احساس درک شدن باعث بهبود کیفیت زندگی و شادی ما می شود.احساس سوء تفاهم توسط شریک زندگی می تواند ما را به رفتارهای مخرب رابطه ترغیب کند که شرایط سخت را بدتر می کند. به خصوص زمانی که احساسات ما بالا می رود، ما همیشه به درستی درک نمی کنیم که شریک زندگیمان در مورد ما چه فکر و چه احساسی دارد.ما می توانیم با تنظیم سیستم عصبی خود و به خاطر سپردن این نکته که دیدگاه های ما همیشه دقیق نیستند، از آسیب به رابطه جلوگیری کنیم.
احساس درک شدن توسط دیگران می تواند ما را شادتر کند و کیفیت زندگی ما را افزایش دهد.
اگر باور نکنیم که افراد مهم ما واقعاً آنچه را که ما میگذرانیم درک میکنند، یا معتقد باشیم که آنها تجربه ما را غیرعادی میدانند، ممکن است احساس کنیم از آنها دور هستیم، یا شاید کمتر دوست داشتنی باشیم. در پاسخ بسته به تیپ های شخصیتی و سبک های دلبستگی مان ممکن است خود را کنار بکشیم، رفتاری مالکانه داشته باشیم، یا با آنها راحت تر خشمگین و درگیر شویم.
وقتی اعتماد کنیم که شریکمان دقیقاً احساس ما را درک می کند، به احتمال زیاد به آنها نزدیکترمی شویم. این امر ما را تشویق میکند که عاشقانهتر رفتار کنیم، آنها را برای اشتباهات جزئی ببخشیم، به احساسات آنها توجه بیشتری داشته باشیم و بیشتر به نیازهای آنها پاسخ دهیم.
همانطور که تحقیقات نشان می دهد، احساسات بالا می توانند درک ما از واقعیت را مختل کنند. دلیلش این است که استرس میتواند سیستم عصبی ما را به حالت جنگ و گریز وادار کند، که درک ما از خطر را افزایش میدهد، به طوری که حتی محرکهای خنثی (مثلاً ابروهای گرهخورده یا سکوت شریک زندگی) را هم در نظر میگیریم
از نظر احساسی بدترین را فرض می کنیم، ممکن است در مورد نیات پلید شریک به نتیجه گیری سریع بپردازیم. این ممکن است باعث شود ما به آنها حمله کنیم یا آنها را رد کنیم، اطلاعات را مخفی کنیم، یا در رفتارهای مخرب روابط دیگر شرکت کنیم.
برای جلوگیری از آسیب های غیر ضروری، باید به خاطر داشته باشیم که ممکن است شریک زندگیمان درک درستی در مورد ما نداشته باشد، به خصوص در مواقع پر هیجان. ما باید به خاطر داشته باشیم که وقتی احساس میکنیم که تحریک میشویم، میتوانیم تهدیدها را بیش از حد ارزیابی کنیم، و آنها را در جایی که واقعاً وجود ندارند ببینیم. و باید به خود یادآوری کنیم که قبل از اقدام، با کشیدن نفس عمیق یا دور شدن از موقعیت محرک، مکث کنیم. این اقدامات به تنظیم سیستم عصبی ما کمک می کند و ما را از حالت بقا به سمت حالات آرام تر خارج می کند که امکان درک واضح تر و ارتباط مهربان تر و سازنده تر را فراهم می کند.
یک ابزار ارتباطی مفید در میان احساسات بالا این است که به شرکای خود بفهمانیم که احساس آسیب پذیری می کنیم یا از قضاوت شدن می ترسیم. این ممکن است شریک زندگی را گیج کند یا گاهی باعث رنجش او شود. اما با پرهیز از زبان اتهامی به نفع پیشنهادهای ملایم برای اطمینان خاطر، شانس خود را افزایش می دهیم که شریک زندگی ما را بشنود و به گرمی از ما حمایت کند.اعتراف به عدم دقت احتمالی ما، در را برای شفاف سازی و ارتباط باز می کند.
بیشتر بخوانید : 5 تکنیک زوج درمانی که باید در رابطه خود امتحان کنید
هیچ کس کامل نیست و همه شرکا اشتباه می کنند. اما خودآگاهی و تلاش برای تنظیم سیستم عصبی ما به این اطمینان کمک می کند که این اشتباهات زمین گیر یا نابخشودنی نباشند.
اگر احساس میکنید برای برقراری ارتباط عاشقانهتر به کمک بیشتری نیاز دارید، یا احساس میکنید در رابطهای گیر افتادهاید که در آن تنها شما تلاش میکنید، برای حمایت بیشتر با یک متخصص سلامت روان که در روابط متخصص است تماس بگیرید.
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت سلامت جنسی کامش می باشد.